یک ساعت_فکر راحت

ساخت وبلاگ

خیلی خسته و ناامید باشید چیکار میکنید؟! +بغض عمیق چهارصبح! یک ساعت_فکر راحت...
ما را در سایت یک ساعت_فکر راحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadeqadima بازدید : 78 تاريخ : يکشنبه 30 بهمن 1401 ساعت: 14:56

دیشب بعد از چند ساعت اینترنتم وصل شدبار این حجم حقارتی که درمقابل ساده ترین حق داریمبه اندازه کافی اعصاب خرد کن هستکه حالا وقتی بعد از کلی تلاش اتفاقاتو میخونی کم موندهاز گوشات دود بلند بشهحس میکنم ما بازیگرای یه فیلم تخیلی هستیمو کارگردان باید بگه کات خسته نباشیدو ماها برگردیم به زندگی نرمال ولی خب انگار واقعیهو ما هم بیشتر بازیگرای سیرک سیاستمداراییم!+واقعا دوست دارم بدونم بعدها تاریخ از حال ما چی میگه! یک ساعت_فکر راحت...
ما را در سایت یک ساعت_فکر راحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadeqadima بازدید : 77 تاريخ : سه شنبه 11 بهمن 1401 ساعت: 15:11

درستش این بود

اینقدر ذهن آرومی داشتیم

که این موقع شب خواب بودیم

ولی از بد زمونه...

فکر و خیال نمیذاره خواب به چشمامون بیاد...

+روزگار غریبی داریم....

یک ساعت_فکر راحت...
ما را در سایت یک ساعت_فکر راحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadeqadima بازدید : 77 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 9:09

داشتم به دستام نگاه میکردمجای خودکار که در طول روز ساعت ها درحال نوشتنمرو روی انگشتم دیدمو اثر چسب هایی که بخاطر ساختن جعبه آخر شب‌‌هاانجام میدم .احساس شرمندگی از خودم کردم بابت این دستاماز اینکه ساعت‌ها متوالی درحال کار کشیدن ازشون هستممن همیشه به زندگی امیدوار بودمولی اینبار انگار جدی جدی نمیشه امید داشت...زیر این حجم فشار و اخبار تلخکار کردن بی وقفه گذشتن از هرنیاز عادی این زندگیتبدیلم کرده به یه رباتکه بهش یه برنامه پیش فرض دادنو هرروز اونو تکرار میکنه!همه‌ی احساسات و رویاهام نابود شدهنه‌ برای آینده برنامه ای دارمنه برای گذروندن حال هیچ حس و انگیزه ای+چه ها که برسر ما رفت کس نزد آهی! یک ساعت_فکر راحت...
ما را در سایت یک ساعت_فکر راحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadeqadima بازدید : 78 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 9:09

بدلیل ضربه ای که به کمرم وارد شده باید جلسات فیزیوتراپی برمتازه چند وقت از اینکه اسپری تنفسی استفاده میکنم میگذرهو سالهاست صبح ها قرص تیرویید میخورموقتی نگاه میکنم نه تنها روحی بلکه جسمی هم سالهاست از عمرم گذشته و فرسوده شدم.حالا یک آدم بشدت جمع گریز و افسردم.سخته قبول کنم این پایان منی که همیشه امید داشتم هستسخته نشون بدم جریان زندگی هنوز واسم ادامه داره...+چقدر سخت میگذره روزام! یک ساعت_فکر راحت...
ما را در سایت یک ساعت_فکر راحت دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : yadeqadima بازدید : 73 تاريخ : شنبه 8 بهمن 1401 ساعت: 9:09